استارت آپ چیست ؟
خب میرسیم به این که استارت آپ چیست ؟ با سلام خدمت تمام پارس تاتسی های عزیز. با یکی دیگه از مقاله های آموزشی ما همراه باشید و از تک تک نکاتی که براتون می نویسیم حداکثر استفاده رو ببرید
در این مقاله قصد داریم شمارو با روش های راه اندازی استارت آپ ها آشنا کنیم و نکات مهمیو در این زمینه در اختیارتون بذاریم. برای شروع باید ببینیم استارت آپ چیست ؟ ابتدا یه توضیح ساده در رابطه با استارت آپ می دهیم و در ادامه با هم تمام چیز هایی که لازمه در رابطه با شروع استارت آپ بدونید رو بررسی می کنیم. تا پایان این مقاله حتما با ما همراه باشید.
استارت آپ چیست ؟
استارت آپ یک کلمه ی انگلیسی است (startup یا start-up) که شامل فعالیت های تازه و نو در زمینه های مختلف می شود.
استارت آپ در زبان فارسی به شرکت های نو پا که تازه وارد جامعه شده اند گفته می شود.
startup به معنای آغاز یک کسب و کار جدید تلقی می شود. در معنای استارت آپ، تاکیدی بر این نیست که حتما در زمینه های فن آوری و فعالیت های نوین باشد؛ ولی چون فعالیت های جدید عموما در عرصه ی تکنولوژی و فن آوری کلید می خورند، عموم مردم استارت آپ هارو در این زمینه می بینند.
استارت آپ از کجا شکل گرفت؟
همون طور که گفتیم، آغاز یک کسب و کار یا به اصطلاح خودمونی، به هر کار جدیدی که بشه ازش پول درآورد و تا حالا به ذهن کسی نرسیده، استارت آپ گفته می شود. با توجه به این تعریف، می تونیم بگیم که اولین استارت آپ ها هم زمان با اولین بلوغ بشریت در حوزه کسب و کار شکل گرفت؛ دقیقا همون موقع که انسان فهمید باید کالا مبادله کنه و واسه خودش کسب درآمد کنه.
اما اگه بخواید به صورت تخصصی در مورد مفهوم کلمه ی استارت آپ بگیم، برمیگردیم به سال ۱۹۱۱ میلادی که در اون زمان، شرکت های Silicon Valley به صورت گسترده به تولیدات خود ادامه دادند که سال ها بعد تونست در زمینه تولید نرم افزار، به یکی از غول های تولید کننده تبدیل شه.
یکی دیگه از استارت آپ های قدیمی و موفق، شرکت اپل بود که توسط استیو جابز (Steve Jobs) راه اندازی شد و کم و بیش همه ی ما با سختی های راه و موفقیت این فرد آشنا هستیم. اما استارت آپ دیگه ای که همه ی ما با اون درگیر هستیم، شرکت گوگل هست.
ایده ی راه اندازی شرکت گوگل از سال ۱۹۹۷ شکل گرفت و در سال ۱۹۹۸ شروع به فعالیت کرد. امروزه گوگل یکی از قوی ترین و پیچیده ترین موتورهای جستجو رو به تمام دنیا عرضه کرده و خدمت رسانی می کند.
ویژگی یک استارت آپ
درسته که استارت آپ به معنی راه اندازی یک کسب و کار است؛ اما فقط همین موضوع کافی نیست. در واقع تحقق یک پروژه جدید نیازمند یک فاکتور مهم به اسم رشد است. اگه می خواهید چیزی رو شروع کنید، قطعا باید اونو درکش کنید. شروع کردن همیشه کار سختیست؛ به خصوص وقتی در زمینه ی کسب و کار و یک استارت آپ باشد. اما یک اصل رو اگه همیشه به خاطر داشته باشید، موفق خواهید بود: رشد .
زمانی که تصمیم به راه اندازی کسب و کار خود کردید و بعد به صورت کامل درکش کردید، حالا باید استارت آپتونو رشد بدید. زمانی که این رشد صورت می گیره، همه چیز دقیقا سر جای خودش می شینه و اون موقعست که تازه استارت آپ شما خودشو نشون میده.
در واقع استارت آپ ها برای رشد سریع یک شرکت طراحی می شوند. ولی باید اینو بدونید که هر شرکت تازه تأسیس یک استارت آپ نیست. هر ساله بالغ بر چند میلیون شرکت در آمریکا ثبت می شود اما فقط تعداد خیلی کمی از اونها استارت آپ هستند. شغل های خدماتی مثل لوله کشی، آرایشگاه یا رستوران ها نمیتونن یک استارت آپ باشن؛ چون هیچ کدوم ازین مشاغل، برای رشد سریع طراحی نشده اند؛ اما یک مرورگر، برای یک رشد سریع طراحی شده است.
وقتی دم از رشد سریع می زنیم، باید بتونیم یک بازار فروش بزرگ داشته باشیم؛ و این دقیقا وجه تمایز یک آرایشگاه با گوگل می باشد!
برای یک استارت آپ باید ۲ فاکتور مهم رو در نظر داشته باشیم:
- کار یا چیزی تولید کنید که افراد زیادی اونو بخوان
- بتونید به تمام افراد خدمت رسانی کنید.
با یه مثال این دو اصل رو براتون شرح میدم: یک آرایشگاه رو تصور کنید؛ این آرایشگاه در فاکتور اول کاملا درست عمل می کنه. چرا که همه ی مردم موهاشون براشون مهمه و می خوانش. اما در رابطه با فاکتور دوم این موضوع صادقه؟ خیر.
یک آرایشگاه نمیتونه به همه ی مردم خدمت رسانی کنه. دقیقا کاری که یک مرورگر مثل گوگل از پس این کار بر میاد.
یا یه مثال دیگه: مثلا یه نرم افزار کاملا از عهده ی فاکتور دوم بر میاد اما اگه به زبان خاصی نوشته بشه (مثلا فارسی) فاکتور اول رو دیگه نخواهد داشت چرا که همه ی مردم حتی اگر بخوانش، نمی تونن ازش استفاده کنن.
-
ایده
مهم ترین چیزی که کسب و کارهای معمولی رو در همون سطح نگه می داره رقابت نیست؛ بلکه ایجاد یک ایده ی جدید هست.
اگه مقصودتون ایجاد یک استارت آپ هست، باید به این توجه داشته باشید که به چیزهای جدید نگاه کنید و هدفتون یه بازار بزرگ باشه و نکته مهم تر اینه که ایده ای که دارید به قدری ارزشمند باشه که قبلا تمام موارد مشخص شده باشه.
در سال ۱۹۷۵، دقیقا زمانی که عرصه ی تکنولوژی داشت تغییرات بزرگی می کرد که امروز شاهدش هستیم، استیو جابز و وازنیاک، موسس های شرکت اپل، احساس کردن که یه تکنولوژی جدیدی در زمینه ی کامپیوتر لازم هست.
آن ها هم نیاز به این کامپیوتر داشتن و هم می دونستن که چه شکلی این کامپیوتر رو بسازن. مشکلی که اون دو نفر با هم حل کردن، پاسخ نیاز میلیون ها انسان روی زمین رو برآورده کرد.
-
نرخ رشد
نرخ رشد یک استارت آپ معمولا ۳ مرحله دارد:
- دورهی اولیه رشد کم و یا بدون رشد. در این مرحله استارت آپ میگرده ببینه دقیقا چیکار می خواد انجام بده
- در دوره ی دوم، استارت آپ راه حلی که مردم دنبالشن رو ارائه می کنه
- در نهایت یک شروع موفق به یک شرکت بزرگ تبدیل میشه
ترکیب این ۳ مرحله، تشکلیل نمودار S رو به ما میدن. مرحلهای که رشد آن، راهاندازی را تعریف میکند، مرحله دوم صعود است و مرحله سوم طول و شیب آن را مشخص میکند که شرکت چقدر بزرگ خواهد بود.
شیب شرکت، نرخ رشد اون شرکته که یک عددیست که مدیر اون شرکت ازش آگاهی داره. نرخ رشد خوب، بین ۵ تا ۷ درصد در یک هفته هست. اگه این عدد به ۱۰ درصد ارتقا پیدا کنه، یعنی به طور استثنایی عالی عمل کردید. اما اگه این عدد ۱ درصد باشه، یعنی شما هنوز معلوم نیست که چیکار دارید انجام میدید.
-
محصور کردن
یکی از دلایل شروع یه کار، انتخاب کردن یک نرخ رشد است.
در اینجا ما روی کلمه ی فقط تاکید می کنیم. یعنی مثلا برای یک هفته، درصد نرخ رشد شما فقط ۷ درصد باشد و توی اون هفته به این عدد برسید یعنی موفق شدید و هیچ چیز دیگری اهمیتی نداره. ولی اگه به این درصد نرسید، یعنی شکست خوردید و باید به شما اختار داده شود.
-
جدول رشد نرخ هفتگی و رشد سالانه
همون طور که در جدول بالا می بینید، اگه شرکتی نرخ رشدش در هفته ۱ درصد باشد، رشد سالیانه ۱.۷ برابر می شود؛ در حالی که شرکتی با نرخ رشد هفته ای ۵ درصد، سالانه ۱۲.۶ برابر رشد می کند! یعنی اگه شرکتی با درآمد ۱۰۰۰ دلار شروع کند، با نرخ رشد ۵ درصد، بعد از ۴ سال حدود ۲۵ میلیون دلار درآمد خواهد داشت. و این بزرگ ترین تفاوت استارت آپ و کسب و کار های معمولیه.
انواع استارت آپ ها
با این توضیحات اگر باز به دنبال دسته بندی استارت آپ هستید، این کتگوری به درد شما خواهد خورد:
مشاغل سبک زندگی
در این نوع استارت آپ، شخص با توجه به نوع زندگی خودش، کسب و کاریو راه می اندازد و از اون کسب درآمد می کنه
مشاغل کوچک
شغل های خیابانی کوچیک که تنها نیاز های محلی رو برآورده می کنن. مثل نانوایی، آرایشگاه و…
مشاغل مقیاس پذیر
این دسته از مشاغل، برای همه ی ما آشنا ترن. توی این استارت آپ ها، چند دسته از استارت آپ ها و ایده ها با هم جمع می شوند و یک نتیجه ی عالی حاصل می شود
مشاغل بزرگ
در این نوع استارت آپ، به هدفی انقلابی فکر می کنیم. یعنی کالا یا خدمتی ارائه می کنیم که باعث بهبود زندگی مردم جامعه شود
مشاغل قابل خریداری
درواقع منظور از این استارت آپ، اینه که برای فروخته شدن ساختع میشه؛ یعنی یه استارت آپی آغاز میشه و انقدر تو چشم بقیه شرکت ها میاد که اون هارو ترغیب می کنه تا اون شرکت رو بخرن
راه اندازی مشاغل اجتماعی
و در آخر، این نوع استارت آپ ها جنبه ی مادی نداره و فقط بخاطر بهبود شرایط یک جامعه راه اندازی میشه؛ مثل امور خیریه.
مراحل راه اندازی استارت آپ
۱-ایدهپردازی
مهم ترین اصلی که یک استارت آپ رو شکل میده، ایده هست. این ایده ممکنه خیلی منحصر به فرد یا خلاقانه باشه یا با تکمیل کردن و ارتقای یک کسب و کار دیگه باشه. مثلا ممکنه یه نفر با تغییر کوچیکی در فلاسک، اونو بهتر کنه و مخاطب و مشتری پیدا کنه. این نکته رو در نظر داشته باشید که یک استارت آپ حتما نباید خیلی پیچیده و سنگین باشه یا نیاز به یک اندوخته ی مالی بزرگ داشته باشه.
۲-تحقیق و تعیین نقشه راه
در این مرحله شما باید نقشه ی راهتونو بنویسید و بدونید که قراره چیکار انجام بدید. درواقع این نوشته، یک طرح خام و مسیر کلی استارت آپ شماست. بعد از این کار، باید اصطلاحا هدفتونو لقمه لقمه و کوچیک کنید تا بتونید به صورت کامل هضم کنید؛ پس اهداف و مسیرتونو به هدف های کوتاه مدت و بلند مدت تقصیم کنید، و در نهایت باید تحقیق کنید. این مسیر خام باید پخته بشه تا به نتیجه ی مطلوب برسه.
۳-ثبت ایده و ادعای مالکیت
در این مرحله شما ایده ای که مختص خودتونه و به ذهنتون رسیده رو باید ثبت کنید تا کس دیگه ای صاحب اون نشه.
پس تا قبل از این کار، به هیچ کس اعتماد نکنید چون ممکنه ایده شما لو بره و یا کس دیگه ای ازش سو استفاده کنه. پس بعد از هدف گذاری و تصمیم گیری و رسیدن به ایده، حتما اونو ثبت کنید
۴-تهیه نمونه اولیه
مرحله بعدی، تهیه نمونه ای از نوآوری خود است؛ ولی همه ی استارت آپ ها ممکنه نمونه ی اولیه نخوان. مثلا مشاغل خدماتی عملا به نمونه اولیه نیازی ندارن ولی ایده ی جدیدی در حوزه ی شیمی و آزمایشگاه، نیازمند نمونه هست.
- در مشاعل خدماتی حتما باید تحقیقات انجام بشه اما نیازی به تولید نمونه اولیه ندارن
- در مشاغلی که وابسته به آزمایش و آزمایشگاه هست، باید تحقیقات و نمونه اولیه تهیه بشه
- در مشاغل و ایده هایی که داخل فضای وب و اینترنت هست، نمونه ی اولیه راحت تر و سریع تر تولید میشه و به دست میاد
- تولید یک نمونه ی جدید از خیلی جهات سخت تره چون شما باید در حین تولید حواستون باشه که چیزی افشا نشه
- و در نهایت تولید نمونه ی اولیه باید با توجه به نیاز مشتری و بازاریابی تهیه بشه و تحقیق زیادی رو میطلبه
۵-عرضه نمونه به جامعه هدف کوچک و بررسی بازار
در این مرحله شما می تونید محصول تولیدیتونو به یک جامعه کوچیک مثل دوستان و آشنایان عرضه کنید و بازخورد کلاتونو بگیرید. سپس می تونید جامعه هدفتونو بزرگ تر کنید و چون محصول به اسم خودتون ثبت شده، عرضه را با خیال راحت انجام بدید و در انتها داده های کیفی رو طبق موارد زیر تهیه کنید:
- کیفیت کاربردی محصول
- ویژگی های ظاهری از نظر مخاطب
- کیفیت خدمت رسانی محصول
- قیمت
- نظرات مختلف و اعمال آنها بر روی کالا جهت بهبود کیفیت
- تمایل مشتری برای خرید کالا
- نیاز ها ونواقص محصول
- احتمال موفقیت محصول در بازار
۶-پیدا کرن سرمایه گذار
در مرحله پایانی شما باید دنبال سرمایه گذار باشید؛ با این هدف که بتونید به بهترین شکل ممکن کالاتونو عرضه کنید و تامین مالی بشید.
در زمینه ی استارت آپ، همیشه افرادی زیادی هستن که دنبال سرمایه گذاری هستن؛ چون همونجور که گفتم سود دهی کسب و کار های جدید و نوپا به شدت زیاده و البته همراه با ریسک!
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
معجزه استمرار در رسیدن به موفقیت و آسان کردن کار ها
5.74k بازدید
-
تاثیر انضباط شخصی در موفقیت کسبوکار
2.76k بازدید
-
سود و زیان کسب وکار و روش های محاسبه آن
2.82k بازدید
-
خلق تجربه لذت بخش وتاثیر آن در رشد کسب وکار
2.08k بازدید
-
بهترین کتاب های برنامه ریزی که به شما کمک میکند به اهدافتون برسید
3.77k بازدید
-
بهترین کتاب های موفقیت در زندگی و کسب و کار
3.06k بازدید
دیدگاهتان را بنویسید