پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری
جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • دوره آموزشی
    • دوره گرافیک
      • آموزش فتوشاپ
      • آموزش افترافکت
      • آموزش ایلوستریتور
      • آموزش ایندیزاین
      • آموزش پریمیر
    • آموزش ICDL
      • آموزش ورد (word)
    • انیمیشن و سه بعدی
      • آموزش ساخت بازی
    • وب
      • آموزش HTML
      • امنیت
      • سئو
  • دانلود کتاب
  • وبلاگ
  • رایگان
  • عضو ویژه شوید
  • ۰۹۱۲۳۱۱۱۵۸۹
  • info@parstuts.ir
پارس تاتس
  • صفحه اصلی
  • دوره آموزشی
    • دوره گرافیک
      • آموزش فتوشاپ
      • آموزش افترافکت
      • آموزش ایلوستریتور
      • آموزش ایندیزاین
      • آموزش پریمیر
    • آموزش ICDL
      • آموزش ورد (word)
    • انیمیشن و سه بعدی
      • آموزش ساخت بازی
    • وب
      • آموزش HTML
      • امنیت
      • سئو
  • دانلود کتاب
  • وبلاگ
  • رایگان
  • عضو ویژه شوید
0

ورود و ثبت نام

وبلاگ

پارس تاتس > وبلاگ > موفقیت > پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری

پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری

۱۳۹۷-۱۲-۲۹
ارسال شده توسط مسئول محتوا
موفقیت
448 بازدید
پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری

روز هجدهم شکرگزاری

سلام دوستان در قدم اول جا داره به آقایون عزیز روز مرد و روز پدر رو تبریک ویژه عرض کنیم.

خدایا بخاطر آفریدن مردان واقعی و آبی های بی ادعا شکرگزارت هستیم.

ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام هم مبارک باشه.

کلی عکس و متن دیدم اینروزا برای روز مرد…

خانمی که کیکی به شکل جوراب درست کرده یا دسته گلی از جوراب…

جملاتی مثل جوراب پاره هاتو تحمل کن روز مرد نزدیکه همسرم.

در ظاهر شاید تمام اینا شوخی به نظر برسن اما…
توی این زمونه مرد بودن جرات میخواد.

واقعا مردانگی میخواد که برای رفاه حال زن و بچه صبح زود بزنی بیرون و تو تاریکیه شب برگردی…

مردهای این دوره جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند،

فشار مخارج و مسئولیت زندگی، بی سر و صدا دونه دونه موهای تیره شون رو سفید میکنه…
راستی خانما، تا حالا همسراتون از آرزوهاشون براتون گفتن؟
بی انصافیه که اینهمه گذشت و مظلومیت و تلاش مردها رو نبینیم.
بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…

و به خطوطی که در اطراف چشم ها و پیشونی همسرت داره عمیق میشه…

گاهی به جای اینکه تو آغازکننده باشی،

سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم گوینده باشه و از خودش بگه…

بانو..! گاهی عکسهاشو از جوانی تا الان کنار هم بچین و باور کن فقط تو جوانیتو توی این خونه نذاشتی…
مرتب تلاششو در ترازو قرار نده و باعرضه بودن و نبودنش رو با کمتر و بیشتر داشتن دارائیهاش قیاس نکن…
سعیش رو ببین… و تغییراتشو بخاطر تو و زندگی مشاهده کن…
موهای سفیدش را ببین…
بانو! باور کن جهان هرگز به صلح نمیرسه اگر ما غرق مظلومیت خودمون باشیم…
تربیت کامل نمیشه، اگر یاد نگیریم که تمسخر مردان و زنان، در حقیقت تمسخر بخش مهمی از خودمونه…
کاش یاد بگیریم بزرگ کردن و بزرگ دیدن همسرمونو…

پدری کردن هاش رو… از بزرگیش برای بچه هامون بگیم
کاش به جای هدیه دادنها و گرفتن ها، زمانی رو صرف شنیدن بدون قضاوت کنیم.
اصلا فکر کردیم که چرا اینهمه هدیه که این روزا رد و بدل میشه، ولی نتونسته عشق رو در جامعه بیشتر کنه؟
بانو جان بیا امسال کنار هر هدیه ای که برای همسرت گرفتی،

توی یه برگ کاغذ حداقل ۲۰ تا ویژگی همسرت رو هم بنویس و ازش بخاطر این ویژگی هاش تشکر کن…

(اون رو هم ضمیمه ی هدیه ات کن)
مطمئن باش نتایج شگفت آوری در وجود خودت و او خواهی دید…
یادمون باشه بین ما، سپاسگزاری و مشاهده همه جانبه ی افراد خیلی کم شده…
و نوشته ی تو سپاسگزاری بزرگی خواهد بود برای جهان و جهانیان.

پیشاپیش روز مردانه شیر مردان مبارک

خونه‌ی روبروی ما، بوی کتلت‌هاش دیوونم کرده!

من تا حالا اون زن رو ندیدم.
گاهی فقط یه سایه ازش اونم پشت پرده.
از همون سایه پیداس که موهاش بلنده و اکثرا موهاشو از پشت میبنده.
ولی شوهرشو زیاد دیدم.
اون یه مردِ شاد و خوش پوشه..‌.
هر روزم بزنم به تخته انگار جوون‌تر میشه!
فکر کنم این از خاصیت کتلتای زنشه…
یا شاید نه… اینکه یکی همیشه منتظرشه.

دومیه!…مطمئنم.

حرف « پـِ » در « پدر » از پاییدن است !

پدر یعنی پاینده کسی که می پاید . کسی که مراقب خانواده اش است

و آنان را می پاید ، پدر در اصل پایدر یا پادر بوده است !

‏اگر زمانه به نام تو افتخار کند
تو در زمانه مکن فخر جز به نام “پدر”

👤رهی معیری

هر وقت میرسیدم شرکت خیس عرق بود و داشت تی میکشید
قبل از آن هم چای را دم کرده بود
کم حرف میزد و زیاد کار میکرد.
کار زیاد باعث میشد خلأ وضعیت جسمانی اش جبران شود تا نکند اخراجش کنند!
یک روز داشتم در راه پله ی شرکت با تلفن حرف میزدم که صدای داد و بیداد شنیدم
بدو رفتم به سمت درب خروجی که دیدم غلامرضا روی زمین نشسته و سیگار میکشد
و یک زن چادری هم کمی بالاتر روی پله ها ایستاده و دستش را روی صورت قرمز شده اش گذاشته!
زن غلامرضا بود، چند باری هم دیده بودم اش وقتی برای غلامرضا ناهار می آورد،
نزدیک تر نرفتم
سیگارش را خاموش کرد و آمد سمت همسرش و جای آن سیلی که زده بود را نوازش میکرد
برگه ای را از روی زمین برداشت و در جیبش گذاشت و رفت سمت آسانسور.
چند روزی از این ماجرا گذاشت..
مصرف سیگارش دو برابر شده بود و حال و حوصله هم نداشت.
وضعیت شرکت داشت روز به روز بدتر میشد

و مدیر عامل دستور داد ده نفر از کارکنان را که غلامرضا هم جزوشان بود اخراج کنند.
میدانستم با وضعیتی که دارد جایی کار پیدا نمیکند اما مجبور به ترک شرکت بود.
روزی که برای تسویه آمد گفتم خدا بزرگ است و از این حرفها که مثلا امیدواری بدهم…
بعد ماجرای دعوای آن روز را پرسیدم که برگه ای از جیبش در آورد و نشانم داد…

برگه ی جواب آزمایش بود، خبردار شدم که همسرش باردار است!

حالا دیگر فهمیده بودم آن دعوا و سیلی برای چه بوده،

با وضعیت جسمی و مالی این بنده خدا که حالا درد بی شغلی هم اضافه شده بود…

آمدن یک بچه خیلی خوشحال کننده نبود،

برخلاف خیلی ها که این خبر را جشن میگیرند غلامرضا ماتم گرفته بود.

چند سالی گذشت

یک شب در قطار(مترو) نشسته بودم که دیدم غلامرضا که پیر و شکسته هم شده بود دستفروشی میکند
خیلی خسته به نظر میرسید اما سرحال جلوه میداد!
رفتیم گوشه ای از ایستگاه نشستیم و کمی از احوالاتش پرسیدم.
می گفت روزها در خانه های مردم کار میکند و شب ها در مترو دستفروشی،
تعطیل و غیر تعطیل هم نداشت
پنج صبح از پایین شهر میرفت تا بالای شهر و ساعت دوازده شب هم بر میگشت خانه
با این همه خوشحال بود و میگفت هر چیزی که پسرم میخواهد برایش میخرم تا کِیف کند
میگفت وقتی لباس مدرسه را میپوشد دلم برایش میرود
میگفت خدارو شکر کاملا سالم است.
اما یکبار هم به میان دوستانش نرفته بود که نکند پسرش از وضعیت او خجالت زده شود.
میگفت خدارو شکر.
آن شب تا برسم خانه خیلی فکر کردم
و برای غلامرضا
برای حال خسته و برق چشمانش
برای از خود گذشتگی هایش
برای خدارو شکر گفتن اش
نامی جز” پدر ” نیافتم

 علی سلطانی

پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری
پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری

هیچ چیزی
به اندازه یک کوه
شبیه پدر نیست …

.
پدر یعنی همان دستی که وقت ترس و گریز شانه هایت را می فشارد..
پدر یعنی یک آغوش باز تا ابد…
پدر یعنی: اونی که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنه!
هیچ قهرمان ماراتنی به اندازه پدرم
به دنبال نان ندویده است…

پـــــدر …

اگر هزار مرتبه هم مادرت را بیشتر دوست میداری به پدرت بیشتر محبت کن!

نگذار غرور مردانه اش خدشه دار شود. جو گندمی های شقیقه اش را ببوس؛

نامرتبی های ابروانش را سامان بده؛ تصدق گرگ و میش چشمانش را بگو…

چروکِ زیرِ چشمانش را ببوس؛ سرش را روی پاهایت بگذار…

برایش لالایی بخوان و کم پشتی موهایش را نوازش کن…

به آغوشش برو اما نه با قد رعنا! او گاهی دلتنگ دردانه‌ی شیرین زبانِ دو ساله اش میشود!

در خورشید وجودش ذوب شو و خستگی هایش را به جان بخر!

سرت را محکم به سینه اش بچسبان…

آهنگ قلبش را حفظ باش عطرش را با تمام وجود به مشام بکش.

پرستار بد احوالی هایش باش…
هرچقدر پدر باشد و کوه و تکیه گاه، گاهی دلش میخواهد بچشد طعم فرزندِ تو بودن را !!
مواظب دل پدرها باشید…

دل پدر که بشکنه متوجه نمیشی!
مثل مادر نیست که بارونی شدن چشمهای مهربونش بهت بفهمونه که دلشو شکستی…

دل پدر که بشکنه هیچی نمیفهمی!

اما کمی دقت کنی شکسته شدن قامتش و اضافه شدن چین و چروک صورتش آتیشت میزنه…

سیاوش

یکى از مظلومترین چهره هاى شاهنامه است که وقتى زن پدرش سودابه ، به او دل بست هرگز به مکر نامادرى گرفتار نشد

تا اینکه این جسارت به گوش پدرش کیکاووس رسید و شدیدا مورد خشم او گردید ،

سیاوش از پدر خواست تا براى اثبات پاکى و بیگناهیش ازهفت تونل آتش گذر کند و اگر سالم بیرون آمد،

آنرا دلیل بى گناهیش بداند
این آزمون آتش در آخرین سه شنبه ( بهرام شید ) سال انجامید و او سرفرازانه بیرون آمد ،

به دستور پدر قرار شد که فردایش یعنی چهارشنبه (بهرام شید) در وسط میدان اصلی شهر سوری به کل مردم بدهد

که شد چهارشنبه سوری …
و این روز جشن ملى شناخته شد و ماهم واپسین سه شنبه را به یاد پاکى و انسانیت با پریدن از روى آتش جشن میگیریم …..

چهارشنبه سوری در حقیقت نشانی از پاکی ایرانیان است این جشن به این زیبایی، فلسفه زیبایی دارد
ایران پرمهر چنین است ….

چهارشنبه سوریتون پیروز ….

اشتراک گذاری:
برچسب ها: روز پدرروز مردشکرگزاریموفقیتهدف
در تلگرام
کانال ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!
مطالب زیر را حتما بخوانید
  • موشک؛ هدیه‌ی مناسب ولنتاین!

    278 بازدید

  • خنده درمانی
    خنده درمانی؛ چگونه فردا طلوع کنیم؟

    290 بازدید

  • هر روز شکرگزاری می کنیم..................................................................
    هر روز شکرگزاری می کنیم…

    364 بازدید

  • بهار فصل آلرژی / تغذیه در فصل بهار چگونه باشد؟ / روز بیست و سوم شکرگزاری
    بهار فصل آلرژی / تغذیه در فصل بهار چگونه باشد؟ / روز بیست و سوم شکرگزاری

    275 بازدید

  • آب زنید راه را هین که نگار می‌رسدمژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد/روز نوزدهم شکرگزاری
    آب زنید راه را هین که نگار می‌رسدمژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد/روز نوزدهم شکرگزاری

    325 بازدید

  • پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری
    پدر مانند کوه است / بانو….! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز…/ روز هجدهم شکرگزاری

    448 بازدید

قدیمی تر خود بینی و اعتماد به نفس چه تفاوتی دارند؟ / روز هفدهم شکرگزاری
جدیدتر آب زنید راه را هین که نگار می‌رسدمژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد/روز نوزدهم شکرگزاری

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو
جستجو برای:
آخرین مطالب
  • پادکست روانشناسی | چگونه افکار منفی خود را کنترل کنیم؟!
  • پادکست پزشکی | هرآنچه که در مورد کبد چرب باید بدانید
  • پادکست روانشناسی | راهکارهای مبارزه با کمرویی
  • بازاریابی ویروسی چیست و چه مزایایی دارد؟
آخرین محصولات
  • دوره یادگیری هک شبکه های وایرلس
    آموزش هک شبکه های وایرلس
  • آموزش هک سیستم های کامپیوتری
    آموزش هک سیستم های کامپیوتری
  • تکنیک استفاده از اسکریپت های افترافکت در انیمیشن سازی
  • دانلود رایگان کتاب من قاسم سلیمانی هستم نوشته ناصر کاوه
اطلاعات تماس
  •   info@parstuts.ir
  •   ۰۹۱۲۳۱۱۱۵۸۹ (فقط ساعات اداری)
  •   تهران، میدان ولیعصر، تقاطع شقایق و به‌آفرین، مرکز نوآوری کسب و کارهای داده محور، طبقه اول
دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری من
  • صورت حساب
  • گزارش خطا
  • دانلود کتاب برایان تریسی
آموزش های Adobe
  • آموزش فتوشاپ
نماد اعتماد پارس تاتس
logo-samandehi

©2018 - تمامی حقوق برای این سایت محفوظ می باشد. - طراحی و توسعه توسط آرانیک وب

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت